ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

کنفرانس دین و رسانه

دومین همایش بین المللی دین و رسانه از 4 تا 6 آبان 88 در تهران و قم برگزار می گردد. هدف از برگزاری این همایش ارائه و نقد و بررسی جدیدترین پ‍‍ژوهشهای انجام شده در حوزه دین و رسانه در سطح بین المللی، بسط و گسترش دانش نظری و کاربردی درباره رسانه‌ دینی، آسیب‌شناسی وضعیت رسانه‌ها در ایران و جهان در موضوع دین و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت دین در رسانه است برای اطلاعات بیشتر به وب سایت همایش مراجعه کنید

دادگاه به مثابه ارتباط آیینی

  پوشش گسترده تلویزیونی محاکمه متهمان وقایع پس از انتخابات موجب تبدیل آن به پدیده ای شده که اهداف و کارکردهای ارتباطی و رسانه ای آن از جنبه قضایی و حقوقی اش مهمتر است.تبیین این پدیده به مثابه کنشی ارتباطی و درک اهداف و کارکردهای مورد نظر این برنامه تلویزیونی مستلزم فهم دیدگاه های ممکن نسبت به امر رسانه ای است.این دیدگاه  ها را می توان در سه پارادیایم کلی قرار داد که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه نقشه راه ارتباط گران و سازمان های ارتباطی و دید آنها را نسبت به هدف روش و مشکلات کنش رسانه ای تعیین می کند.

رایج ترین انگاره ارتباطاتی تلقی آن به مثابه انتقال پبام است که به مکتب انتقال یا فرایندی معروف است. پدیده های ارتباطی در نظریه هایی که در  ذیل این انگاره صورتبندی شده اند. مطابق با این الگوی کلی هستند که الف پیام ایکس را با هدف ایجاد تغییر مشهود وای به ب می فرستد. و بازخورد زد را که نشان دهنده میزان تاثیر پیام بر ب است را می گیرد . تفاوت بین تغییر مورد نظر و تغییر به عمل آمده به نویز نسبت داده می شود.ارتباط کامل ارتباطی بدون نویز است.که در آن تغییر مشهود همان تغییر مطلوب است. پارادایم دوم انگاره نشانه شناختی ارتباطات است. که در آن پدیده های ارتباطی تبادل دالهایی ست که در مبادله افراد معنی دار می شوند.و با توجه به زمینه های متنی و اجتماعی مخاطبان معانی متفاوتی به آنها نسبت داده می شود.و تمامی درکها از کنش ارتباطی دارای اعتبار است.پارادایم کمتر رایج از ارتباطات درک کنش های ارتباطی به مثابه عملی آیینی است.آیین فعالیتی است که موجب گذار و انتقال آدمی و تحول در زندگی روزمره می شود.در این انگاره ارتباط گر به دنبال توزیع پیام در مکان و فضا نیست . بلکه می خواهد جامعه را در زمان نگه دارد. هدف نه انتقال و تقسیم اطلاعات که بازنمایی آن چیزی است که عقاید مشترک فرض می شود .در این دیدگاه مهمترین کارکرد ارتباطات ساختن و پرداختن و حفاظت از یک منظومه ارزشی و معنادار است.منظومه ای که زمینه کنش های انسانی است و کردارهای افراد را کنترل می کند. یک کنش ارتباطی موفق باید یک نظم نمادین خلق کند که محصول آن نه افزایش اطلاع که شهادت دادن  مشارکت کنندگان است. مخاطب در این انگاره نه مقصد پیام و نه خواننده که از  مشارکت کنندهای است که از جایگاه خاصی امکان ورود به آیین برایش در نظر گرفته شده است.و جزیی از آن می شود.مخاطب تماشاگر نمایشی از  نیرو های متعارض است که در آن بخشی از زندگی مخاطب ساخته می شود.

با این مقدمه و برای تعیین تناسب هر کدام از این دیدگاه ها برای تبیین برنامه تلویزیونی دادگاه باید به نحوه برگزاری آن توجه کرد.اصولا رویکرد نشانه شناختی به دلیل تمایلات دموکراتیک و مخاطب محوری خود نمی تواند مبنای طرحریزی یک برنامه با هدفی ایدئولوژیک باشد. وجود تناقضات و بی علاقگی مشهود طراحان و مجریان برای از بین بردن آنچه امکان نویز در فرایند ارتباط  و تاثیر نامیده می شود موجب می شود که امکان طراحی این برنامه رسانه ای بر مبنای دیدگاه فرایندی کمتر باشد. (نمونه برنامه ای که بر مبنای این دیدگاه طراحی شده بود دادگاه کرباسچی بود که سعی تامی برای طبیعی نشان دادن وقایع داشت. )حضور متهمان با چهره های خسته در لباس زندان و کیفرخواستی که چندان مقید به اصول و ضوابط حقوقی نیست عدم رعایت هر آنچه آیین دادرسی سیاسی و کیفری است نشان می دهد که هدف برنامه چیزی نیست که با انگاره انتقالی از ارتباطات به خوبی قابل تبیین باشد.یعنی هدف اقناع مخاطبان در گناهکار گمراه و مستوجب تنبیه بودن متهمان نیست. در مقابل به نحو بسیار گسترده شکل طراحی و اجرای دادگاه با انگاره آیینی از ارتباطات سازگار است. برنامه به صورت کنشی آیینی طراحی شده است. که راههای مشخصی برای مشارکت بینندگان در برنامه در نظر گرفته است. آیین همیشه نمایش است و در این مراسم دو جایگاه مشارکت  در برنامه برای مخاطب قابل تشخیص است. که متناسب با شکاف سیاسی و اجتماعی موجود است. جایگاه متهم کوفته درهم شکسته مغشوش بی منطق و  پشیمان فریب خورده که خواهان پذیرش دوباره در منظومه است. و جایگاه دادستان انقلابی معقول با منطق بی انحراف  از صراط مستقیم که از موضع سیاسی مشخصی یه قلع و قمع متهمان خودویرانگر می پردازد .شرکت در این مراسم رسانه ای از هر کدام از این دو موضع باشد نتیجه آن تحول زندگی روزمره شرکت کنندگان است نفس مراسم منتزع از شیوه اجرا اهمیت دارد. و نتیجه مراسم  بی ارتباط به امکانات و نحوه برگزاری آن است.هدف برنامه نه  اقناع و تغییر نگرش افراد و مخاطبان که نگه داشتن جامعه در زمان است. ازدادگاه به مثابه مراسمی آیینی برای پاکسازی روحی و روانی مخاطبان استفاده می شود.و  نهایت آن اعلام بازگشت جامعه به منظومه ارزشی و فکری مورد نظر  برای کنشهای جمعی است.


تئودور آدورنو، فیلسوف نامدار مکتب فرانکفورت، بانی نظریه‌ی صنعت فرهنگ است که برای نخستین بار این نظریه را در کتاب «دیالکتیک روشنگری» طرح کرد. این نظریه مربوط به دهه‌ی ۶۰ میلادی است و به لحاظ نتایج عملی و مباحث نظری مورد بحث و گفت‌وگو بوده است.

نشست هفتگی شهرکتاب در روز سه‌شنبه ۲۷ مرداد ساعت ۱۷ به سخنرانی سیاوش جمادی اختصاص دارد که به بررسی نظریه‌ی صنعت فرهنگ در جوامع باز و بسته، نقدهای وارد بر صنعت فرهنگ و کارکرد آن می‌پردازد.

از علاقه مندان دعوت می شود برای شرکت در این نشست به مرکز فرهنگی شهرکتاب واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر(بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸ مراجعه کنند.
از :خوابگرد

بی مزه ترین کاری که می تونی بکنی اینه که روز خبرنگارو به شون تبریک بگی.

رسانه های قدیم رسانه های جدید

تو همون گیر وا گیر ندا وخیابون و اشک آور آقای ضرغامی گفته بودند که می خواستند با فیس بوک وتوئیتر و ...به انقلاب ضربه بزنند. مهمترین تقابل ابیان شده در این گفتار نه تضاد انقلاب و دشمنانش که تضاد رسانه های قدیم وجدید است .می توان این گفتار ایشان را دلیلی بر قدرت غیر قابل انکار رسانه های جدید در ایران دانست که به حدی از کارایی و گسترش رسیده اند که در تحلیل های سیاسی اولین سطوح قدرت مورد اشاره اند. رسانه های جدید در تمامی دوره گسترش خود درجهان مورد استقبال سیاست مداران و ساختارهای سیاسی نبوده اند و به عناوین مختلف موردتخطئه قرار گرفته اند چنان که بری اکسفورد در مقاله دگرگونی سیاست یا ضد سیاست در کتاب رسانه های جدید و سیاست توضیح داده برای این عدم استقبال به دلایلی چون بی منطقی و سطحی بودن سیاست دررسانه های جدید -جزئی نگر بودن - تقلیل سیاست به مقوله ای فرهنگی و رشد دادن پادفرهنگ آنارشیستی وساختارناپذیری و ...غیرها شاره می کند که این خصوصیات هم به تفاوتهای ساختاری رسانه های جدید و قدیم در مورد تمرکز مالکیت بودجه گستره  و نوع فرایند ارتباط و مخاطب باز می گردد. که این تفاوت به حدی است که در تقسیم بندی تامپسون ازرسانه ها ارتباط در رسانه های جدید به ارتباطات غیر رسانه ای رودررو شبیه ترند تا ارتباطات رسانه ای کلاسیک. همچنین اکسفورد توضیح می دهد که رسانه های جدید به پیچیده شدن اجزای تشکیل دهنده یک فضای سیاسی و جایگاه افراد مشروعیت بخش منجرمی شوند. ولی در نهایت این رسانه ها در صورت همراهی رسانه های قدیم به تمایل به همزیستی با آن دارند. این توضیحات از خصوصیات این رسانه ها با نقشی که امروزه فیس بوک توئیتر بالاترین و ....در نا آرامی های بعد ازانتخابات دارند .که به هماهنگ سازی و برنامه ریزی برای آینده پرداخته می شود. -آن چنان که دکتر آشنا در مصاحبه اش بار ادیو گفتگو اشاره می کند.- تجربه تازه ای از کارکرد رسانه های جدید در یک فعالیت سیاسی است. که خروجی آن نه آنارشیسم و غیر عقلایی بودن که حسابگری و آینده نگری است. به نظر می رسد چنین کارکردی برای این رسانه های جدید بخاطر عدم همراهی و وجود رسانه های قدیمی که بستر اصلی فضای عمومی رابه نوعی بازتاب می دهند باشد. برای رئیس بزرگترین رسانه کشور نباید شکست دادن توئتر وفیس بوک به کمک دوستان غیر رسانه ای افتخار بزرگی باشد که با توجه به ماهیت این رسانه ها رسانه بزرگ در صورتی موفق بودهاست که رسانه های کوچک و جدید در فضایی فعالیت کنند که توسط رسانه اصلی تعیین شده است. ولی امروز  تفسیر و درک از رسانه قدیم در فضا های سایبر  ازجایگاهی انجام می شود  که استوارت هال جایگاه معارضه می خواند.و رسانه های جدید باتمام ضعف های ساختاری خود  جایگاه خود به عنوان منبع مطمئن و متکثر خبر و تحلیل در بین بخشی از با سواد ترین مخاطبان تلویزیون محکم کرده اند. فضایی که ارتباطات به صورت دو طرفه برای مخاطب احترامی را به دست می دهد که در رسانه های قدیم فاقد آن بودند. به نظر نمی رسد مرور تمامی این پیامدها وخیلی موارد دیگر جایی برای احساس غرور و تبریک و اعتمادبه نفس برای آقای ضرغامی گذاشته باشد.

پایان خبر


کرونیکات صدایی مطمئن در دورهای پرتزلزل بود که هرگز اجازه نداد سقطوط کنیم . این تجلیل اوباما از یک گوینده اسبق خبر تلویزیون است که امروز در ۹۲ سالگی مرد.

همه اونایی که تاریخ ارتباطات خوندن عصر طلایی خبر تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ را  با والتر کرونیکات به یاد می آرن . مجری خبری ای که مورد اعتماد ترین مرد آمریکا بودو خبر را با این جمله پر از اعتمادبه نفس به پایان میبرد که این بود داستان امروزما . اونقدر مهم بود که در فردای ترور کندی تیتر روزنامه ها گریه کرونیکات در حین گفتن خبر ترور بود.مردی که گوینده مهمترین اتفاقات بعد از جنگ جهانی از پروژه اپولو و فرود در ماه تا مرگ کندی و لوتر کینگ بود. وزنی که کرونیکات برای خود در اجرای مداوم خبر شامگاهی سی بی اس  در دو دهه ایجاد کرده بود به حدی بود که تعریف خبر به آن چیزی که او می گفت تغییر یافته بود. اظهار نظر او در ۱۹۶۸ بعد از بازگشت از ویتنام در مورد جنگ و عدم امیدواری برای پیروزی در آن نقطه عطفی در جریان مبارزات ضد جنگ بود. پرداختن او به رسوایی واترگیت در دوره ای که هنوز نیکسون به ماجرا کشیده نشده بود. به امریکاییان اطمینان می داد که  انچه از واترگیت دیده شده قسمت کوچک کو.ه یخ است. اکثر امریکایی ها انقلاب ایران و گروگان گیری را هم با اجرای کرونیکات به یاد می آورند.به حاشیه رفتن او برای همه نماد پایان دوران خبر تلویزیونی بود.دورانی که در آن خبر بازتاب واقعیت بود.و تنها یک روایت  از  واقعه که عین واقعه بود قابل عرضه بود. مرگ کرونیکات مرگ آخرین بازمانده های خبر به مثابه واقعیت خبر انعکاسی خبر ارتجالی است. دردوره توییتر و فیس بوک جام حقیقتی که در دستان و ر میز کرونیکات بود به هزاران تکه شکسته و خبر چیزی جز وصله کردن  تکه هایی که حتی ادعای خلوص و وضوح هم ندارن  نیست. مرگ کرونیکات از منظری دیگر مرگ خبر مردسالار و نژادگرای بورژوا هم است که صدا و چهره مردانه و احاطه به تمامی موضوعات ارزشهای اطمینان آوری بودند کهاعتمادبخشی خود را از ایدئولوژی های طبقه متوسط سفیدپوست مردسالار می گرفتند.برای مااز منظری ایرانی نبود کرونیکات های وطنی در بستری که انحصار خبری برای تلویزیون و گویندگانش زمینه ساز چنین ظهوری بوده.نشان دهنده درههای عمیق بی اعتمادی و درک از خبر بین مردم وتلویزیون است.

بررسی عملکرد تلویزیون در دهمین انتخابات ریاست جمهوری

گفتگو با مهدی کلهر مشاور رسانه ای رئیس جمهور ، بیژن نوباوه نماینده  مجلس شورای اسلامی و دکتر حسام الدین آشنا استاد دانشگاه بخش اول ...... 

 بخش دوم گفتگو  ..........

جوانه تازه

همه بچه هایی که سالهای اخیر تو دانشگاه آزاد یا صدا و سیما ارتباطات خوانده اند. با دکتر میرفخرایی آشنا هستند.تژا معمولا بیشتر از آنکه اسم کوچکش باشد بهانه ای برای باز شدن دریچه ای ارتباطی تو مدی خوشایندتر و کارامدتر با بچه هاست. هر چند مثل همه اساتید آنجا دکترای خود را در علوم تحقیقات گرفته ولی به خاطرتحصیل دوره های ماقبل دکترا در رشته رسانه های دیداری در خارج کشور دارای تفاوتی پارادایمی در درک مفاهیم ارتباطی ست. 

 که در این میدان همسانان غنیمتی است. چنین تفاوت نگاهی را می شود در کتاب جالب غنی وکم دیده شده مفاهیم نظری و عملی خبر تلویزیونی دیدید. نگاه کیفی درتحقیق و رویکرد نشانه شناسانه در تحلیل ویژگی تمایز بخش آقای دکتر میرفخرایی است. که حداقل حسنش برای بچه هایی مثل ما آشنا شدن با شکل دیگر دیدن است. 

مصاحبه آقای دکتر باسایت مرکزتحقیقات همشهری

این بخشنامه آقای شاهرودی با این جمله شروع می شود که: توسعه کمی و کیفی شبکه های ماهواره ای مخالف نظام مستلزم اقذان جدی در برخورد با این پدیده است. باقیات صالحاتی است که از ایشان به یادها خواهد ماند. ناگزیری ای که در همین جمله هست نشان از شکست رویکردی دارد که با همین هدف ولی با تاکتیک جذب مخاطب از طریق تنوع بخشی به تولیدات رسانه ای داخلی و شبکه های صداوسیما دنبال می شد.شکست این تاکتیک دقیقا از تاکتیکی بودن رویکرد تنوع بخشی به تولید و جذب مخاطب در صدا و سیما ناشی شده است. در صورتیکه برای رسیدن به هدف فوق سازمان به صورت راهبردی اقدام به تغییر رویکردهای توسعه ای خویش و  درک از انگاره مخاطب و موقعیت آن می نمود. امری که به صورتی محدود در رادیو گفتگو و جوان تجربه شد. هر چند میزان زیادی از یار این شکست نه یه گردن صداوسیما که به عهده چارچوبی است که سازمان در درون آن کار می کند. ولی پیامدهای آن برای صداوسیما بسیار سنگین و به مرور سنگین تر خواهد شد .و امید آسایشی که در سایه بخشنامه های قضایی و کیفری نوید داده می شود برای صداوسیما چندان طول نخواهد کشید.

رسانه بزرگ - رسانه های کوچک

رئیس سازمان صدا و سیما گفته که صداو سیما بر یوتیوب و فیس بوک و توییتر پیروز شده .می خواستم چیزی تو این  مایه ها بنویسم. که زحمت کم شد و ماند تبریک این پیروزی: آقای ضرغامی پیروزی غرور آفرین تان را بر یوتیوپ فیس بوک و تویتر را از صمیم قلب تبریک عرض می کنم و تو فیقات روزافزون جنایعالی را در این نبرد ناجوانمردانه از خداوند متعال مسئلت می کنم.