ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

رسانه های اجتماعی به مثابه ابزار اعتراض

  

 

سونامی آزادی عربی سر باز ایستادن ندارد آتشی که به کبریت محمد بو عزیزی روشن شد خانمان  دیکتاتورهایی  که جاودانگی را به مبارزه طلبده بودند  به باد سپرده است و همچنان به پیش می آید گویی جهان عربی سالها تشنه شعله  این کبریت  بوده است. بسیاری گسترش سریع و موفقیت دور از ذهن انقلاب ها در منجمد ترین منطقه جهان را به بستر سازی و امکاناتی نسبت می دهند که فضای سایبر و رسانه های اجتماعی در اختیار توده های باسواد ولی محروم و مورد ستم قرار داده است.هوادارن چنان نظریه ای در  این کشور ها پیروزی خود را چنان مدیون این رسانه ها می دانند که به نشانه قدردانی اسم این رسانه ها را بر فرزند خویش می نهند.  چنین علاقه و تحلیل هایی پیشتر در جریان اعتراضات بعد از انتخابات در ایران هم  با قوت بیشتری شنیده شد و بازتاب آن تکرار مکرر اسامی چون فیس بوک ،ای میل، توئیتر و .... در ادعانامه دادستان ها دادگاه های رسیدگی به اتهامات معترضین بود. واکاوی  نقشی که این رسانه ها در جریان آن اعتراضات و این قیام ها  داشته و دارند  و  به دست دادن ارزیابی منصفانه از خیر و شر  و خدمت و خیانت این رسانه ها  و مسئولیت هایی  که می توان به گردن آنها انداخت و انتظاراتی که باید از آنها داشت  هدف مورد نظر  نویسندگان تحلیلی  که ارائه می شود  بوده  است. نویسندگان موسسه  اطلاعاتی Startfor سعی داشته اند این تحلیل را در بستر و چشم انداز وقایع اخیر مصر و با گوشه چشمی به اعتراضات 2009  ایران به مثابه اولین نمود کارکرد اعتراضی رسانه های اجتماعی انجام دهند.

 

رسانه های اجتماعی به مثابه ابزار اعتراض 

 

 By: Marko Papic and Sean Noonan  

    from startfor  

 

 

خدمات اینترنت در مصر در  دوم فوریه بعد از دو روز قطع کامل بازگردانده شد.مقامات مصری آخرین سرویس دهنده اینترنتی کشور را در 31 ژانویه مجبور به قطع خدمات کردند چهار سرویس دهنده دیگر اینترنت خدمات خود را تا 27 ژانویه قطع کرده بودند. معترضین بلافاصله این اقدامات را به قابلیت سازمان دهندگی شبکه های اجتماعی نسبت دادند که قاهره قادر نبود به روشی دیگر آنها را به صورت کامل از دسترس مخالفات خارج کند. 

نقش رسانه های اجتماعی در تظاهرات و انقلاب ها توجه میزان زیادی از رسانه ها را به خود جلب کرده است.فهم معمول از کارکرد این رسانه ها این است که شبکه های اجتماعی تغییرات به صورتی راحت تر سازماندهی و به مرحله عمل در می آورند

.فرض اساسی در این مورد این است که رسانه های اجتماعی حفظ پایداری و ثبات را برای رژیم های خودکامه و استبدادی مشکل تر می کنند.حتی برای حکومت های سختگیری چون  ایران و برمه.این رسانه ها می توانند منشا موج تازه ای از حرکت به سوی دموکراسی در سراسر جهان باشند. با چنین چشم اندازی در  گفت و گویی پوتیوپی باراک اوباما 27 ژانویه  تا آنجایی پیشرفت که دسترسی  به شبکه های اجتماعی را با آزادی های عموما پذیرفته شده جهانی ای چون آزادی بیان مقایسه کرد.

رسانه های اجتماعی به تنهایی منجر به انقلاب نمی شوند. آنها در چنین مسیری مسئولیتی بیشتر از نوار های کاست سخنرانی آیت ا... خمینی در جریان انقلاب 1979 ایران ندارند.آنها ابزارهایی هستند که هزینه مشارکت،سازماندهی و به کارگیری و آموزش  افراد را برای معترضین کاهش می دهند. اما مشابه هر ابزار دیگری رسانه های اجتماعی هم نقاط قوت و ضعف خود را دارند و اثربخشی آنها وابسته به کارآمدی استفاده رهبران از آنها و چگونگی و میزان و نحوه استفاده پذیرفته شده  از این رسانه ها در میان مردم دارد.

 

چگونگی استفاده از رسانه های اجتماعی

 

در هر دو مورد مصر و تونس روند فزاینده استفاده از شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و توئیتر برای کمک به سازماندهی،ایجاد ارتباط و نهایتا شروع کمپین نافرمانی مدنی در تحرکات خیابانی وجود داشت.

جنبش سبز ایرانی در 2009  از نزدیک توسط رسانه های غربی از طریق و توئیتر دنبال می شد.و حتی بعدتر انقلاب 2009 مولداوی انقلاب توئیتری نامیده شد. ناظرین خارجی و به ویژه رسانه ها توسط امکان تحرک و تعقیب وقایع و پوشش مکان ها ،چشم اندازها و جمعیت های مختلف و متعدد در زمانی واحد که رسانه های اجتماعی ایجاد می کنند شگفت زده شده اند.ولی انقلاب چیزی متفاوت و فراتر از آن چیزی است که ما در اینترنت می بینیم . انقلاب احتیاج به سازماندهی، تامین مالی و خواست جمعی دارد. رسانه های اجتماعی بدون شک ارائه کننده امکاناتی در زمینه انتشار کامل و گسترده پیام ها و در همان زمان توسط تاکتیک های ضد اعتراضی حکومت آسیب پذیر هستند. در حالیکه کارآمدی ابزار بستگی به کیفیت و رهبری یک جنبش دارد .وابستگی به رسانه های اجتماعی عملا می تواند یک رهبری خوب را از توسعه و گسترش بازدارد.

 کلید هر حرکت اعتراضی الهام بخشی و انگیزه دهی به افراد برای حرکت از راحتی و آسایش خانه هایشان به انتخاب خیابان و مواجهه با حکومت است. رسانه های اجتماعی به سازماندهندگان اجازه می دهند تا مردمانی با عقاید مشابه خود را با هزینه ای اندک در دسترس بیابند و بتوانند آنها را درگیر جنبش کنند ولی این برای به حرکت درآوردن آنها کافی نیست. اشخاص غیر سازمانی و هواداران می توانند به جای گردهم آیی،شرکت در کارگاه های آموزشی و تظاهرات در یک گروه فیس بوکی عضو شوند یا یک فید توئیتری را دنبال کنند که حدی از ناشناسی و امنیت را برای آنها تضمین می کند.(هر چند حکومت می تواند به راحتی با جستجوی آی پی آن را از بین ببرد.) اما این ضرورتا انگیزه لازم برای حرکت فیزیکی در خیابان و فرآهم آوری سوخت لازم برای  به راه افتادن انقلاب را فراهم نمی کند. یک روز موفقیت آمیز برای جنبش هدایت شده توسط رسانه های اجتماعی وقتی خواهد بود که در پایان آن عضویت در رسانه های اجتماعی به حرکت خیابانی برگردانده شده باشد.

اینترنت به هسته های انقلابی نه تنها اجازه پخش گسترده پیام های ایدئولوژیک را می دهد بلکه امکان ارائه پیام های آموزشی و برنامه عملیاتی را هم می دهد.هر چند این امکانات توسط ای میل هم در دسترس بود . اما رسانه های اجتماعی سرعت و حجم آن را با شبکه ای از دوستان ، گروه های اشتراک اطلاعات بلادرنگ گسترش دادند.ویدیو های یوتیوپ اصول مرکزی و اصلی جنبش و تاکتیک ها و اطلاعات مربوط را  از کادرها و سازماندهندگان  به هواداران پراکنده بدون جابجایی آنها منتقل می کنند.(این ایمن تر و دارای هزینه نسبت به فایده کمتر برای مبارزه و پیدا کردن کمک مالی و مقاومت در زیر رادار حکومت است. اما سطح آموزشی این ویدیو ها محدود است.بعضی چیزها برای یاد گرفته شدن از ویدیو دشوار هستند که نشاندهنده مشکلات یکسان برای سازماندهندگان اعتراضات و جهادیست های مردمی ای هست که مجبورند به میزان زیادی به اینترنت برای ارتباطات تکیه کنند.)رسانه های اجتماعی به یک جنبش اجازه چابکی و سرعت عمل بسیار بالایی را می دهند. که این توانایی می تواند در انتخاب روز اقدام و حرکت و گسترش شعله وار جهت و سمت سوی اقدامات در روز مورد نظر به کار آید.در برابر کمپین های سازماندهی شده حول داده ها و اطلاعات ثابت جنبش های متکی به رسانه های احتماعی می توانند به صدها یا هزاران هوادار خود تاها با یک پست فیس بوکی یا فید توئیتری دسترسی پیدا کنند.و یک فراخوان توده ای برای اقدام را در چند ثانیه منتشر کننند. با هزینه های کمتر ارتباطی و سازمانی یک جنبش می تواند وابستگی کمتری به منابع مالی خارجی داشته باشد که این عدم وابستگی امکان ایجاد درک و بینشی شدیدا بومی از جنبش (بدون حامیان خارجی) و با خواست جمعی و پشتیبانی وسیع در داخل را می دهد.

مطابق با آنچه در صفحه فیس بوک می شود دید. در جنبش 6 آوریل در مصر  تنها 89250 نفر مدعی حضور در تجمع 28 ژانویه هستند.ولی مطابق تخمین startfor   جمعیت  معترضین حاضر در آن تجمع بسیار کمتر از آن تعداد بودند. جنبش 6 آوریل در مصر ترکیب یافته از اقلیتی از مصری ها بود که به اینترنت دسترسی داشتند.که طبق برآورد opnnet Initistive  در آگوست 2009 تنها 15.4 درصد از مصری ها را شامل می شود. در حالی که این سقف ضریب نفوذ اینترنت برای بسیاری از کشورهای آفریقایی است ولی کمتر از میزان متوسط نفوذ اینترنت در خاورمیانه است. این نرخ در کشورهایی چون ایران و عراق حدود 35 درصد است که هنوز اقلیتی از جمعیت محسوب می شود.یک حرکت انقلابی  برای موفقیت نهایی باید برای طبقات متوسط، کارگران ،بازنشستگان ،ساکنین روستایی و گروههای دیگری که داشتن اینترنت برای آنها در چنین کشورهایی غیرمختمل است. جاذبه داشته باشد. از سوی دیگر  یک جنبش می تواند به سرعت خود را ناتوان از کنترل نیروهای انقلابی و رهاشده ای بیابد و با توسط حکومت به عنوان حرکتی حاشیه ای و غیر بازنمایاننده نشان داده شود.این مسئله ای است که معترضان ایرانی در 2009 با آن مواجه شدند. نه تنها سازماندهندگان اعتراض باید پایه های  جنبش خود را به فراسوی کاربران اینترنت گسترش دهند بلکه باید قادر به کار کردن و فعالیت علیرغم ممانعت دولت هم باشند.

در پی قطع کلی اینترنت در مصر معترضین قادر بودند رهنمودهای تاکتیکی خود را به صورتی سخت تکثیر کنند و از فکس و خطوط تلفن ثابت به این منظور استفاده کردند.نبوغ و مهارت و سرعت در رهبری می تواند بسیار مهمتر از رسانه های اجتماعی باشد وقتی دولت شروع به استفاده از تاکتیک های ضد اعتراضی می کند حتی در کشورهای بسیار بسته هم به خوبی توسعه پیدا کرده اند.

 

 

خنثی کردن رسانه های اجتماعی

 

مشابه هر ابزار دیگری رسانه های اجتماعی اشکالات و موانع خاص خود را دارند. پایین آوردن هزینه ارتباطات همزمان موجب کاهش امنیت عملیاتی هم می شود.پبام های فیس بوک برای همه قابل مشاهده است.حتی پیام های خصوصی هم از طریق اخذ مجوز در کشور های با فضای باز و از طریق فشار به اپراتورها و تامین کنندگان اینترنت در کشورهای بسته برای حکومت ها قابل دسترسی هستند.رسانه های اجتماعی به راحتی می توانند به ابزار و منبع جاسوسی و اطلاعاتی قابل اعتماد و مطمئنی تبدیل شوند.تکیه و اعنماد زباد به رسانه های اجتماعی می تواند نقطه ضعف بزرگی در برابر حکومتی باشد که به راحتی می تواند تصمیم بگیرد کل اینترنت و سیستم اس ام اس موبایل را قطع کند. آنچنان که در مورد مصر مشاهده شد.توانایی خکومت ها در مونیتور کردن و بی اثر کردن رسانه های اجتماعی با افزایش تجربه و مهارت سازمان های اطلاعاتی آنها گسترش پیدا کرده است.برای به دست آوردن امتیاز فروش خدمات اینترنت یا سایر سرویس های ارتباطی اپراتورها مجبور به ارائه تعهدات مختلفی به دولت ها می شوند که در بسیاری از کشورها این تعهدات شامل ارائه امکان دسترسی به اطلاعات کاربران، موقعیت و اطلاعات موحود در شبکه هم می شود.به عنوان مثال این رسانه ها به مثابه زیرساختی برای جمع کنندگان اطلاعات برای سرویس های اطلاعاتی حکومت هستند و آنها می توانند از برور شدن ها و عکس ها  ارائه شده در این رسانه ها برای  مشخص کردن دقیق محل حرکت و فعالیت ها و تعیین هویت و ارتباطات اشخاصی که به دلایل مختلف مورد ظن هستند استفاده کنند.(فن آوری آشکاری که در این زمینه شناخته شده است  چهارچوب نرم افزاری  تخصصی شده برای مونیتورینگ شبکه های اجتماعی با اخذ حمایت مالی از In-Q-Tel  است. موسسات وابسته به سیا و سایر سرویس های اطلاعاتی کشورهای غربی هم شروع به سرمایه گذاری در جهت توسعه تکنولوژی های اینترنتی ای کرده اند که آنها را قادر یه اکتشاف داده های عمیق تری از اطلاعات کاربران اینترنت می کند.)استفاده  و به کارگیری جریان رسانه های اجتماعی برای انتشار پیام ها از سوی رهبران برای انبوه مردم مستلزم  آشکار شدن و به صحنه آمدن رهبران است.(اگرچه راه هایی برای پوشاندن آدرس آی پی و اجتناب ار مونیتور شدن توسط حکومت با به کارگیری پروکسی سرورها و ... وجود دارد.)

تعقیب و رد گیری هر شخصی که از سایت های سازمان های معترض بازدید می کند بسته به محبوبیت سایت معمولا از ظرفیت اجرایی بسیاری از سرویس های امنیتی خارج است. اما رسانه ای که برای عموم مردم طراحی شده است برای جمع آوری اطلاعات بسیار مناسب است. در مصر اغلب 40 رهبر جنبش 6 آوریل در جریان اعتراضات بازداشت شدند. این موفقیت برای سرویس های امنیتی  از طریق پیگیری فعالیت های اینترنتی  آنها مخصوصا با استفاده از تعقیب فعالیت های فیس بوکی متعدد آنها ممکن شد.

یکی از اولین سازماندهندگان حرکت 6 آوریل  به دنبال پازداشتش  در 6 آوریل 2008 در قاهره به دختر فیس بوک مشهور شد.جنبش 6 آوریل به صورت اولیه برای حمایت از کارگران معترض (محله) در آن روز سازماندهی شد. و یکی از سازماندهندگان-اسرا عبدل فاتح احمد رشید- فیس بوک را  راهی ساده و راحت برای سازماندهی اعتراضات و تظاهرات همچنان که در خانه امن و راحت خود بیرون نمی رود یافت.به دنبال دستگیری اسرا آزادی او به صورتی رخدادی عاطفی و احساسی در حالی که در آغوش مادرش گریه می کرد از تلویزیون پخش شد.و به دنبال آن رشید از گروه اخراج و دسترسی به پسورد لازم برای فعالیت در صفحه فیس بوکی گروه 6 آوریل را از  دست داد. یکی دیگر از سازماندهندگان او را به دلیل اینکه گفته بود اگر می دانست بازداشت می شود در سازماندهی اعتراضات شرکت نمی کرد ترسو و واداده نامید.داستان اسرا رشید نمونه خوبی برای چالشهایی است که استفاده از رسانه های اجتماعی برای سازماندهی و ایجاد حرکات اعتراضی و ترغیب به شرکت در آنها می تواند پیش بیاورد.در این رسانه ها لایک کردن هر چیز و هر کسی بسیار آسان است اما سازمان دادن یک اعتراض در خیابان که هر شرکت کننده می تواند بازداشت مجروح یا کشته شود بسیار سخت تر است.

سوای منیتور کردن وب سایت های جنبش دولت همچنین می تواند آن سایت ها را از کار بیندازد.این تاکتیکی شایع در ایران و چین برای مقابله با نا آرامی های اجتماعی است.اما بلوکه کردن دسترسی به وب سایت مشخص نمی تواند کاربران ماهر اینترنتی را از دسترسی داشتن به آنها با استفاده از وی پی ان یا با استفاده از ای پی های مسدود نشده در خارج از کشور و روشهای دیگر باز دارد.برای مقابله با این مشکل چین  در جریان تا آرامی های اخیر و شورش های اقلیت ایغور چین کل اینترنت را در منطقه خودمختار سین کیانگ قطع کرد.و اخیرا هم مصر ار این روش برای مقابله با نا آرامی ها استفاده کرد.مانند بسیاری از کشورها مصر نیز تامین و ارائه خدمات اینترنتی را در قرادادهایی به شرکت هایی سپرده که متعهد به قطع اینترنت در صورت خواست دولت هستند و وقتی دولت خود تامین خدمات اینترنت را به عهده دارد سخت کردن زندگی برای سازماندهندگان از طرف حکومت بسیار راحت تر است.حکومت ها می توانند از رسانه های اجتماعی برای رسیدن به اهداف خود و سرکوب معترضین استفاده کنند.یک تاکتیک ضد اعتراضی که در این زمینه کاربرد پیدا کرده است پخش ضد اطلاعات در این رسانه ها است. که به منظور ارعاب و دور کردن معترضین از یک عمل یا محل خاص یا اغوا و تشویق آنها به حضور در مکان و انجام عمل در جایی که پلیس در کمین آنهاست. ما تا به حال شاهد استفاده دولت از تاکتیک کمین نبوده ایم اما به کارگیری آن در عصر ناشناسی گریز ناپذیر و بدیهی خواهد بود.کارگزاران بسیاری از حکومت ها در جستحوی کلی اینترنت به دنبال بچه باز ها و  دنباله روان و علاقه مندان به تروریست ها مهارت پیدا کرده اند. البته چنین تاکتیک هایی از دو طرف می تواند مورد استفاده قرار گیرد. درجریان اعتراضات ایرانیان در سال 2009  بسیاری از پشتیبانان عمدتا خارج از ایران جنبش ضد اطلاعات هایی را در توئیتر برای گمراه کردن مشاهده گران خارجی منتشر می کردند. موثرترین راه استفاده از رسانه های اجتماعی برای دولتها استفاده از آنها برای مونتتور کردن پیام ها و خواست هایی است که سازماندهندگان اعتراضات در اینترنت به صورت مستقیم یا در گروه های مشخصی در شبکه منتشر می کنند.و استفاده از این اطلاعات برای مقابله با آنها در هر زمان و مکان قبل از آنکه بتوانند سازمانی برای عمل پیدا کنند است.قدرتمندان از این روش در جریان اعتراضات به اجلاس های G8 و WTO به همان خوبی استفاده کردند که دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در دوره برگزاری کنوانسیون های ملی خود. در تمامی دو سال آخر اعتراضات در مصر جنبش 6 آوریل پلیس را آماده و منتظر خود در هر زمان و مکانی که برای اعتراض در نظر می گرفت می یافت. تنها در هفته های اخیر بود که حمایت مردمی از جنبش به حدی رسید که این حرکت به صورت چالشی جدی برای سرویس های امنیتی به نظر می رسید.

یکی از بزرگترین چالشهای امنیتی همراه و همگام نگه داشتن خود با اینترنتی است که به سرعت در حال تغییر است. در ایران حکومت به سرعت فیس بوک را از دسترس معترضین خارج کرد ولی به دلیل نداشتن تخمینی از قابلیت ها و چگونگی به کارگیری آن توئیتر در دسترس معترضین باقی مانده بود. اگر رسانه های اجتماعی تهدیدی برای دولتها به نظر برسند پالایش مداوم و به روز کردن طرح ها و نقشه های جدید اینترنت و مسلط شدن بر تکنولوژی های جدید اینترنتی برای سرویس های امنیتی اهمیتی حیاتی خواهد داشت.

 

کیفیت رهبری در برابر هزینه مشارکت

هیچ کسی منکر توانایی های رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری مهم برای به حرکت درآوردن موثر هواداران و رساندن پیام ها و ایجاد ارتباطات بین آنها نیست. همچنان که گفته شد در تحلیل نهایی کارایی هر ابزاری بستگی به نوع کاربرد آن دارد و یک تکیه بی حساب و فرا اعتماد به هر ابزاری می تواند نتایج فاجعه باری داشته باشد. یکی از راههایی که می تواند به هر جنبشی آسیب برساند نحوه رشد و تکامل رهبری آن است.

برای رسیدن به یک جنبش اعتراضی موثر باید رهبری سازمانی آن ریسک فعالیت خارج از فضای سایبر را بپذیرد.  رهبری اعتراضات باید یاد بگیرد ابزار های در دسترسش برای مواجهه با یک رژیم و اقدامات ضد اطلاعاتی بیشتر از چیزی است که فضای سایبر در دسترسش قرار می دهد. با برگزاری کارگاه ها و جوشیدن با توده های مردم هسته رهبری یاد می گیرد که از استراتژی های مختلفی برای برقراری ارتباط و جذب اقشار مختلف اجتماعی استفاده کند. تا بتواند حداکثر مخاطب را داشته باشد. به صورتی اصولی رهبری یک جنبش که از رسانه های اجتماعی برای سازماندهی اعتراضات استفاده می کند باید تهدیدات و خطراتی مشابه با آنچه کسانی که دسترسی به این رسانه ها ندارند و در اعتراضات فعال هستند را بپذیرد. سهولت نسبی و ناشناسی نسبی در استفاده از رسانه های اجتماعی می تواند انگیزه های رهبران برای خارج شدن از خانه و ایجاد اتفاق را کم کند.به علاوه رهبری ای که توسط واقعیت های فیزیکی احاطه شده و با آنها مواجه است یکی از اجزاء لازم برای دستیابی به نقشه و طرح عمل عماهنگ و متناسب است. مشکل و مسئله ای که در استفاده از رسانه های اجتماعی برای رهبری اعتراضات پیش می آید این است که آنها رهبری یک جنبش را همزمان با گشوده کردن آن برای عضوگیری بزرگتر و وسیعتر مختل کرده و از کار می اندازند. به این صورت که ساختار افقی رسانه های اجتماعی موجب ایجاد و گسترش سریع درخواست برای عمل  به مانند آتشی بی مهار می شود بدون آنکه جنبش و شرایط بیرونی مهیا و آماده برای چنین اقداماتی باشد و این می تواند حیات حرکت را با خطر مواجه کند. از بسیاری جهات جنبش سبز ایرانیان مثال جالبی برای این موضوع است. تقاضا و خواست برای عمل و اقدام  در خیابان توسط گروه خود منختبی از جوانان عمدتا شهری و دانش آموخته پیش نهاده شد در حالی که حکومت توانایی و آمادگی سرکوب آن را با این استدلال که این جنبش دارای چنان گستره ای که تهدیدی برای نظام محسوب بشود نیست را داشت.رهبری که به میزان زیادی به رسانه های اجتماعی متکی است می تواند از نیروهای آلترناتیو دیگری دارای دیدگاه مشابهی هستند و در خارج از فضای مجازی فعالیت می کنند جدا شود.این حالت و خطر مخصوصا در صورتیکه جنبش ها و نیروهای دیگر جنبش جوانان نبوده و فاقد توانایی ها و علایق تکنیکی و اینتنتی باشند بیشتر ممکن است پیش آید.و چنین حالتی حتی اگر انقلاب موفق شود و نیاز به تشکیل حکومت باشد مشکلات بیشتری را پیش می آورد. جنبش مقاومت صربها (OTPOR)  در سال 2000 تنها به این دلیل موفق شد که توانست ائتلافی را بین نیروهای غربگرا و ناسیونالیست های صرب را به درستی ایجاد و مدیریت کند. اما برای تسهیل ایجاد چنین ائتلاف هایی رهبران باید از کامپیوتر ها و موبایل هایشان جدا شوند و به سوی کارخانه ها و شالیزارها و چاه های آب و دیگر جاهایی که به صورتی طبیعی زیاد برایشان مطلوب نیست حرکت کنند. انجام این کارها در حین یک انقلاب وقتی همه چیز در حال تغیر است. و بدگمانی و تردید مخصوصا در مورد آنهایی که به نظر می رسند سعی در رسیدن به جایگاه رهبری انقلاب را دارند بالاست بسیار دشوار است.

حتی وقتی یک رهبر مسلط به رسانه برنامه مشخصی دارد او می تواند موفق نشود. برای نمونه تاکسین شیناواترا نخست وزیر پیشین تایلند و غول ارتباطات راه دور در آن کشور از توانایی های خود برای ایجاد یک وییو کنفرانس با یک استادیوم پر از هواداران خود استفاده کرد و موج تظاهراتی بالغ بر صدهزار نفر را در آوریل 2009 و می 2010 را برای مقابله با دولت به خیابانها کشاند ولی با این وجود تا به حال موفق به دست یابی به قدرت نشده است.او به صورت صدای مرموز و بی بدنه ای باقی مانده است. توانا در به حرکت درآوردن قایق و ناتوان در هدایت آن

 

 

 

به سادگی یک سهولت

 

قطع کامل اینترنت در مصر نه تنها  تعداد معترضین در خیابان را کمتر نکرد بلکه وقتی وب سایت ها از دسترس خارج شدند جمعیت معترضین بزرگتر هم شدند.اگر شرایط لازم وجود داشته باشد یک انقلاب می تواند اتفاق بیفتد و رسانه های اجتماعی به نظر نمی رسد که بتوانند تغییری در آن ایجاد کنند. وجود یک گروه مبتنی بر اینترنت نه می تواند باعث ایجاد آن شود نه جلوی روند ایجاد آن را می گیرد. گروه های فیس بوک،ویدیوهای یوتیوب و پست ها و فید های توئیتری در هر زمینه ای وجود دارند ولی منجر به محبوبیت و عمومیت یافتن آن زمینه های نشده اند. یک پست فرستاده شده توسط یک نئونازی کله پوستی  از زیرزمین خانه مادرش در ایلینویز منجر به شروع انقلابی در ایالات متحده نمی شود. حتی میزان پست ها و فعالیت و آنچه که می گوید هم خیلی اهمیتی پیدا نمی کند. شرایط برای انقلاب باید مهیا باشد.شرایطی چون وجود مشکلاتی مانند تورم ،رکود،نایابی مواد غذایی ،فساد و ظلم و ستم و جمعیت باید انگیزه لازم برای تحرک و جنبش را پیدا کرده باشد.

بازنمایی شدن در یک رسانه جدید با خطرها و فواید خاص خود همراه است. رسانه های اجتماعی جنبش اعتراضی را ایجاد نمی کنند آنها فقط به اعضاء چنین جنبش هایی امکان ایجاد ارتباطاتی راحت تر و کم هزینه تر را می دهند. سایر تکنولوژ ها مانند رادیو موج کوتاه نیز می توانند برای به حرکت در آوردن هواداران به کار گرفته شوند و برای مدت های طولانی مورد استفاده و در دسترس انقلابیون باقی خواهند ماند. در حقیقت آن تکنولوژی ها امکان هایی هستند که حتی اجازه ایجاد ارتباطات گسترده تر و پایدارتر و سریع تر را هم به معترضین می دهند. عمومیت یافتن رسانه های اجتماعی یکی از نتایج طبیعی رشد اینترنت است که می تواند با نگاه از دور رسانه های بین المللی به صورتی ایزوله و جدا از بستر اجتماعی و فنی خود به نظر برسد. ما اکنون می توانیم اعتراضات و گسترش آنها را در زمان واقعی خود تماشا کنیم به جای همه گزارشهای بعدی که قرار بود در روزنامه عصر چاپ شوند یا در اخبار آخر شب از تلویزیون دیده شوند درک غربی غالبا به آسانی تحت تاثیر معترضین مسلط به رسانه ای قرار می گیرد که توانایی صحبت به زبان انگلیسی را دارند. که معمولا این افراد جزء بسیار کوچکی از جمعیت کشورهای دیگر و حتی معترضین هستند. این خطر مخصوصا در کشورهای بسته ای که رسانه های غربی دسترسی ای به اخبار آن جا غیر از طریق توئیتر و یوتیوب  برای گزارش کردن ندارند بیشتر می شود. و به این دلیل اهمیت و جایگاه رسانه های اجتماعی برای غربی ها بیشتر از چیزی که واقعا هست بازنموده می شود. در خاورمیانه جایی که درصد نفوذ اینتنت 35 درصد است(به استثنای اسرائیل)اگر جنبشی چنان رشد کند که بتواند منشاء تغییری در کشور شود این رشد از طریق ارتباطات چهره به چهره و دهانی خواهد بود نه از طریق اینتنت و رسانه های اجتماعی.با این وجود رونق و گسترش اینترنت چالش های جدیدی برای رهبران کهنه کاری که توانایی خود را در مهار و کنترل اشکال قدیمیتر ارتباطات نشان داده اند ایجاد کرده است. ولی این یک چالش غیر قابل حل و غلبه ناپذیر نیست- همچنان که در مورد چین نشان داده شده است- ولی حتی در مورد چین هم توانایی کاربران برای دور زدن کنترل ها و نادیده گرفتن آنها و انتشار اطلاعات فراموش شده و ناخوشایند برای دولت در حال افزایش نیست. رسانه های اجتماعی تنها نشان دهنده یک ابزار از میان بسیاری ابزار های دیگر برای استفاده توسط گروه های اپوزسیون است. جنبش های اعتراضی به ندرت موفق خواهند بود اگر از زیرزمین خانه ای در فضاهای مجازی هدایت شوند. رهبران این جنبش ها باید دارای کاریزما و مهارتهای خیابانی باشند درست مانند رهبری هر سازمان دیگری یک گروه انقلابی نمی تواند تنها متکی به رهبران بسیار مسلط به تکنیک های شبکه و اینترنت باشد مادامی که به ثمر رساندن یک انقلاب بسیار بیشتر از یک تجارت متکی به بخش آی تی خود برای فروش محصولاتش نباشد. زیرا بخش آی تی تنها بخشی از یک استراتژی فروش  کلی هر شرکتی است اما نمی تواند به تنهایی استراتژی ای برای فروش باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد