ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

باهار

۰۰۰چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید.

سال نو مبارک .


با نوبت شما به انتظار نوبت ما

صادق صبا گزارش مراسم اهدا جوایز ریث جشنواره داخلی بی بی سی جهانی را آنقدر مهم دیده و بهش افتخار میکرده که خودش تهیه کرده که در آن برنامه نوبت شما جایزه بهترین تولید چندرسانه ای را بدست آورده . نوبت شما ایده ساده و حتی مبتذلی دارد که تا شروع نوبت شما عموما بر  فرسایش جذابیت آن برای مخاطبان توسط کانالهای تلویزیونی لس آنجلسی توافق وجود داشت.یک مرد یا احیانا زن با یک گوشی و الو بفرمایید . نوبت شما توانست به همان اندازه میزگردی با شما در سالهای اولش موفق و جذاب باشد و دلیل این جذابیت نه در درونمایه و تم برنامه که در ارائه و فرمت اجرایی آن بود. فرمتی که توانست برنامه را به صورتی چند رسانه ای و مشارکت جو یانه ارائه کند.درک درست از نتایج همگرایی رسانه ها و قابلیت رسانه تلویزیون برای به خدمت گرفتن رسانه های دیگر به عنوان زیر سیستم خود موجب بازنمایی ایده ای کهنه در قالبی جدید شد که توانست توجه و نگاه مخاطبان را به خود جلب کند. تحول دیگری که این برنامه از آن استفاده کرد تحول مفهوم مخاطب است.مخاطب همیشه موجودی مغشوش و با مرزهای مبهم بوده و امروزه این مفهوم مبهم تر است ولی اجماعی کلی برای جهت تغییراتی که در این مفهوم ایجاد شده وجود دارد. امروزه مرز بین مخاطب و کاربر برای غالب رسانه ها رقیق و غیرقابل تشخیص شده است و مخاطب منفعل و حتی فعال کلاسیک تلویزیون قادر به توضیح تمامی علایق و رفتارهای تماشاگران آن نیست تمایل به بازتولید رفتار  فعالانه افراد در محیط های مجازی در رابطه با رسانه های قدیمی.افزایش  متوسط سواد و مهارتهای رسانه ای تماشاگران تلویزیون فرصتی است که می تواند در صورت درک شدن منجر به تولید برنامه های خلاقانه و جذابی با هزینه پایین باشد. که این قابلیت ها مطمئنا برای تلویزیون داخلی بسیار دسترس پذیر تر از بی بی سی لندن است. نمونه موفق استفاده از این قابلیت ها و تغییرات را می شود در برنامه نود دید. که توانسته به نقطه تلاقی مردم و فوتبال تبدیل شود. و نمونه از دست رفته آن برنامه مثلث شیشه ای یا یه همچین چیزی بود که دو سه شب با اجرای رشیدپور پخش شد و به دلیل رای قرمز  مخاطبان به طرح امنیت اجتماعی کل برنامه حذف شد. ایده بسیار ناب و جذابی که می توانست در صورت تداوم و اضافه شدن تجربیات و گرفتن بازخوردها بستر ساز به رسمیت شناختن مفهوم کاربرگرا تری برای مخاطب تلویزیون ایران باشد که به دلیل ساخت مدیریت صدا و سیما و  نوع درک از رسانه و تاثیرات و کارکردهای  آن از بین رفت .هر چند این حذف بیانگر محدودیت های ذاتی رسانه های انحصاری نظام های ایدئولوژیک بود ولی می توان این محدودیت ها با درک واقع بینا نه تری از تغییرات در اکوسیستم رسانه و مخاطب به صورتی آگاهانه تر ی  مراعات نمود. تا چنان فضای بکری در اختیار رقیب قرار نگیرد. و نهایتا اینکه  هنوز کاربر جدید  رسانه در ایران  با هر گرایشی  باید منتظر  پونه و سیاوش و ستار و ... بماند تا نوبتی برای حرف زدن و ابراز وجود و رسمیت داشتن بیابد.

طرح درس نظریه های ارتباطات

((سرآغاز ارتباط  به‌عنوان خطابه ،افلاطون چون نقطه‌ی عطفی در تاریخ خطابه ،ارسطو بنیان‌گذار اولین مدل ارتباطی ،جایگاه پیام در منطق ،شکل‌گیری نظریه‌های ارتباطی با توجه به مدل ارسطو از ارتباط ،خاستگاه نظریه‌های انتقادی در ارتباطات. فلسفه‌ی نقادی:  فلسفه‌ی استعلایی کانت نقد عقل نظری نقد عقل عملی شکل‌گیری روش‌های علمی ورود به عرصه‌ی ارزش‌ها ،نوکانتی‌ها: وندلباند،ریکرت،ماکس وبر.  نقد پوزیتویسم: علوم فرهنگی و علوم تجربی. فلسفه‌ی زندگی وعلوم انسانی دیلتای .مکتب فرانکفورت :لوکاچمارکوزه آدرنو-هورکهایمر-هابر ماس نظریه‌های انتقادی مک‌لوهان

منابع

  1.  باتومور،تام، مکتب فرانکفورت، حسینعلی نوذری، تهران: نشر نی، 1375‌.
  2.  پیوزی ،مایکل، یورگن هابرماس،ترجمه احمد تدین، تهران: انتشارات هرمس،1384.
  3.  آزاد ارمکی،تقی، نظریه‌های جامعه‌شناسی، تهران: انتشارات سروش،1381‌.
  4. هوراکس،کریستوفر، پست‌مدرنیسم و مجازی شدن در نگاه مارشال مک‌لوهان،ترجمه سروناز تربتی و نادر صادقی، تهران: انتشارات گفتمان،1381.
  5. احمدی، بابک،مدرنیته و اندیشه‌های انتقادی، تهران: نشر مرکز،1377.
  6. Elliott,Anthony, Ray,Larry, Key Contemporery Social Theories, MA,USA: Blackwell Publishing, 2003.))

این طرح درس رو که دیدم مطمئن شدم که جزو ورودی ها و خروجی های خوشبخت ارتباطات تو دانشگاه آزاد بودم.که لااقل تو سرفصل های مهم ترین درس تخصصی دوره ارشد یه چیزهایی تو حول و حوش ارتباطات خوندیم. این کشکول معلوماتی که بالا لیست شده فقط می تونه علایق شبه فلسفی یه نفر برای مطالعه آزاد باشه .وگرنه کدوم دانشجو با مسلط شدن به همه این عناوین و خوندن همه اون منابع می تونه فک کنه که یه پاراگراف بیشتر راجع به ارتباطات می دونه. همین موقع هاست که آدم فک می کنه دبیرستان چه جایی بود. و پروژه دبیرستانی کردن دانشگاه ها چه هدف مقدسیه. وضع بی سر و سامان و بی مسولیتی بعضی از مدیران و اساتید گروه را بعد اولین جلسه درس با دکتر زیبا کلام  راحت تر تحمل می کردیم که گفت نه اینجا دانشگاهه و نه شما واسه دانش اومدین اینجا. حداقل امیدوارم واسه ورودی های جدید هم کسی قوت قلب داده باشه تا اگه نمی تونن ربط روش علمی ورود به عرصه ارزشها و افلاطون و وندلباند و با ارتباطات پیدا کنن. اقلا بتونن درک کنن که از قدیم الایام تو این ملک شیوخ و اساتید  غالبا قائل به ربط نبوده اند. 

زبان مادری

 

 
احتمالا اولین فارسی که دیدم زورو و گروهبان گارسیا بوده که خیلی هم مطمئن نیستم خودم دیدمشون یا  شنیدم  که بوده. و بعد  هم همه پسر شجاع ها و خانم کوچولوها و بن ها و سباستین ها فارس بودند  و هر چی راکون و  سمور و سندباد و حنا و لوسین و لوسیمر هم  که بود فارسی حرف می زدن.  فارس هایی که من دیده بودم خیلی با ما فرق داشتند و نمی شدخودمون و اونایی که فارسی حرف می زدن رو مقایسه کنم  و واسه همین وقتی کلاس اول خبری از آجانی نبود که سو و چورک ما را رسانده بود  تعجبی نکردیم . کتاب و مدرسه و درس و مشق هم مثل همون بن و سباستین و خانم مجری یه جوری جدا از ما بودن و این مرز ملموس و طبیعی بود. زبان نزدیک و زبان دور زبان کوچه و خونه و خیابون و بازی  و زبان مدرسه و کتاب و رادیو تلویزیون . همه این نظم و نظام خیلی طبیعی  وقتی مشکوک شد که من اولین فارس رو بیرون از کتاب و تلویزیون دیدم . یه پسر بود که می گفتن  از تهران اومده و فارسی حرف می زد . . . .خیلی شبیه ما بود و غیر فارسی حرف زدنش تنها فرقی که پیدا کرده بودم پوست جو گندمی ترش بود. که حتی اون موقع هم به نظرم می رسید این اون فرقی که باید پیدا کنم نیست. تا اون موقع فک می کردم واسه همه  کتاب و کارتون و اخبار به یه زبان غیر زبان خونه و خیابونه  .بزرگتر هم که می شدیم فارسی راه آینده بود و ما  افسون این زبان شدیم  و بعدتر ها شنیدیم  که مادران مان زبان جعلی و بیگانه یاجوج و ماجوج را تو گوشمان زمزمه کرده اند.فارسی سرنوشت ما شده بود و جنگی با سرنوشت نداشتیم. می تونستی ازش لذت ببری و می تونستی به مادرت به مادر بزرگ  ها و قصه ها و آوازها و  بازی ها و لالایی ها  و....  فکر نکنی و اگه یه نسل حرف نزنی اگه یه نسل تحمل کنی اگه یه نسل به مادرت نگاه نکنی اگه ... می تونستی همه میراث مادریتو پاک کنی . ما افسون زبانی شدیم که هر روز ما را از خودمان غسل می داد. ما سندرم استکهلم زبانی گرفتیم و به مادران مان خیانت کردیم. مادران می فهمن مادران می بخشن. روز زبان مادری مبارک.