ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

نوروز

نوروز گلدی یاز گلدی
قارقا گتدی قاز گلدی
امیدوارم سالتونو روزتون و نوروزنتون به زلالی حس تحویل باشه.

بایراموز موبارک

چارشنبه

 

 

 

آتیل ماتیل چارشنبه
بختیم آچیل چارشنبه
ترسم اینه که آتیشی واسه پریدن پیدا نکنم و همه سال افسوس بخورم.

منطق ترس

مجری  سفر بخیر برنامه رو با توضیح ابتکاری که برای اولین بار در تاریخ تلویزیون ایران در این برنامه به خرج داده شده و از ماشین های له شده در تصادفات  به عنوان پراپ صحنه آرایی در فورگراند استفاده کرده اند شروع می کند و فرمانده پلیس راه کشور از شجاعت مدیر شبکه 3 در پذیرفتن پیشنهاد او برای یک کمی ترساندن مردم  تعریف می کند. و  دوربینها از دل و روده ماشینهای له شده پن می زنند و دالی می کنن. نوبت پلی بک ها که میشه صحنه های له شدن و سوختن آدمها داخل ماشینها در جاده ها نشون داده میشه .  بر خلاف تصور مجری سفربخیر از همون منطقی پیروی می کنه که امثال من در  هر جمعه وسط جیره کارتون هفتگی مون با بچه ها مواظب باشین لمسش می کردیم و بعد ها در خیابون و تلویزیون ورژن های مختلف این منطق همیشه جلوی چشممون بوده . تو خیابون گردوندن اشرار و پخش از تلویزیون مجازات در میدان و ....همه و همه غلبه و فراگیری چنین گفتمانی رو در جامعه برامون اثبات کردند.  توسل به چنین منطقی در  تلویزیون  نه از قدرت نظریه هایی که چنین رابطه ای در مورد قدرت رسانه در تغییر رفتار مخاطب با ترس( بیشتر شبیه شوخی اورسن ولز در جنگ دنیاهاست ) که از هماهنگی و همسنخی آن با گفتمان رایج اجتماع بیرون از رسانه و سعی در بازتولید آن سیستم به وسیله تلویزیون است و باز به دلیل ناهمخوانی منطقی است که برنامه ای مثل 90 که اپوزسیون گفتمانی این اجتماع هست حتی در حوزه های بی خطری مثل فوتبال هم با مشکل مواجه می شوند.

 

روز زبان مادری


مادرم زبان نداشت.

خواجه غره

بی بی سی فارسی بعد از مدتها آماده سازی نیروها و تجهیزات ده روزی هست که پخش برنامه هایش را شروع کرده. بی بی سی به عنوان یک برند رسانه ای آنقدر معتبر و سابقه رادیوی فارسیش آنقدر روشن بود که کسی از کار حرفه ای در حال شروعی که در بی بی سی فارسی دیده می شود تعجبی نکرد. بی بی سی فصل تازه ای در تاریخ تلویزیون در ایران است. که تبعاتی بسیار بیشتر از آن مواردی که به نظر مقامات سیاسی جنبه نگران کننده آن است خواهد داشت.شاید با کمی اغراق بتوان تاثیر این اتفاق را با افتتاح الجزیره در جهان عرب مقایسه کرد. جهان فارسی از معدود بازارهای غیر رقابتی مخاطب تلویزیونی بود که مسوولین رسانه ای و سیاسی کشور را دلخوش به دولتی بودن خدشه ناپذیر فرکانس ها به ورطه نظریات رفتارگرایانه ای که مخاطب را به مثابه خمیر به حساب می آوردند کشانده بود.باید با وزیر اطلاعات هم صدا بود که اگر بی بی سی کانال آشیانه ایرانی ها شود برای امنیت کشور خطرناک است. مبرا کردن کارشناسان مسایل رسانه ای ایران از عقب ماندگی تاریخی نظام پخش تلویزیونی کشور معقول به نظر نمی رسد. همچنان که باید نقش بزرگی به اقتصاددانان کشور در تغییر درک از اصل چهل و چهار داد .در این مورد هم تداوم توهم انحصار و بی چارگی مخاطب برای مسوولین تنها در سکوت یا زمزمه نارسای استادان ارتباطات ممکن شده است.

پوشش با خبر

الحرب فی غزه، الحرب علی الغزه، ، الغزه فی النار، crisis in meddle east و ده ها نام و تعبیر دیگه ای که این روزها از صفحه شبکه های خبری محو نمی شوند تفسیر آن جانهای بی پناه و کالبدهای از هم پاشیده ای است که باید گواه شکست ناپذیری آقای اولمرت و خانم لیونی باشند. تفاوت وحشتناک و مشمئز کننده ای که در نحوه پوشش خبری این جنایات بین شبکه های غربی به خصوص آمریکایی و عربی- اسلامی دیده  میشود.اگر با علم ارتباطات و اذنابش قابل تفسیر و توجیهه باشد . باید ساختمان این علم را بر سرش خراب کرد. روزی که هر عملیات دقیق و حمله پاک اسرائیل دهها کودک را از لوث زندگی پاک می کند. آقای لاری کینگ درباره روابط عاطفی تراولتا و پسر صرعی اش( که فوت شد) برنامه می رود. و گزارشگران فوق حرفه ای اش آن قدر مهارت و آموزش خبری دیده اند که تعادل و عدالت مستتر در این کشتار را کشف کنند.و اگر همه اینها به تفاوت فرهنگ و تمدن ربط داره. بهتره همه به غارهایمان برگردیم.امروز و آنجا توجیه ناگزیری رسانه های بومی است. امروز و آنجا لحظه روشن شدن مهمل بودن هر نگاه و نظریه غیر انتقادی به رسانه هاست. توماس فریدمن یکی از نویسندگان اصلی در نیویورک تایمز روزی گفته بود که مک دونالد در پوشش مک داگلاس رشد میکند. ولی در غزه مک داگلاس ها در پوشش مک ورلد های خبری پرواز می کنند.

سه سال و دو ماه و بیست و یک روز

 پشیمون نیستم. لااقل الان نیستم.کتاب بازی، قفسه کتابهای نخوانده و لذت خرید کتاب در کتابفروشی و فیلدبازی در نمایشگاه و خوابهای تازه ..... معنی درس خوندن من بودن.قراره ساعت ۹پنج شنبه 21 آذر جلسه دفاعیه برگزار بشه و اگه بشه به رویه ها اعتماد کرد باید تموم بشه. از شانسهای من تو این دوره این بود که اجازه داده شد روی موضوعی که دلم می خواست کار کردم.عنوان پایان نامه قومیّت و تلویزیون : هویّت قومی و تعامل با تلویزیون در آذربایجانه .موضوعی که از اصطلاخ گلوکالیزاسیون در کلاس دکتر عقیلی شروع شد و با سمینار و تایید دکتر شاه محمدی و دکتر خواجه نوری رسمی شد. و با کمک دکتر میرفخرایی و دکتر رسولی به اینحا رسید. به نظرم تشکر مثل استقرا است که تامش محاله و ناقصش نقض غرض. با این حال از زمین و زمان و که تو این مدت یه هر نحو به من کمک کردن که این دوره تموم بشه تشکر می کنم.برای پایان نامه هم برای همیشه مدیون علی سمیه امید رضا عالیه مرتضی شاهین مجتبی شهرود و همسرشون برای یاری بی دریغشون هستم. خانواده را ننوشتم که به نظرم احمقانه ترین فکر اینه که می تونم ازشون تشکر کنم.ساغ اولون.

آسمان و که نگا می کنم خبر درگذشت مسعود ناصر آزاد پست جدیدشه.آقای دکتر شاه محمدی هم نوشته.  گوگل دویست و پنجاه شصت لینک میاره  که اکثرشون راجع به درگذشت مسعو دن . راجع به مرگ نمی دونم چی می شه گفت. ولی وقتی زنده بود کمترین کاری که صلاحیت  همدردی و به من بده نکردم.بی تفاوتی به درد و رنج دیگری ای که شاید ،شاید می تونستی به اندازه یک نفس زندگی رو براش زنده تر بکنی و نکردی.امیدوارم دخترش با شادی و شادکامی بزرگ شه و  آتش اجاق نشریه اش همیشه روشن بمونه.

کارشناس

گفتگوی دیشب ساجدی با دکتر فرزین و پاشایی مسوولین طرح تحول اقتصادی  منو یاد جزوه کوچک دکتر میرفخرایی انداخت.دکتر میرفخرایی در مقاله ناتمام تالیف- ترجمه ای با عنوان هابرماس، دموکرات رزمنده که برای درس مطالعات انتقادی ارائه داده بود  گفته بودند که یکی از نقدهای عمده و دلایل عدم موفقیت نظام سرمایه داری – دموکراسی در رسیدن به اهداف خود به نظر هابرماس تحدید فضای عمومی و کوچک شدن آن به انحاء مختلف بوده که یکی از مهمترین علل آن اسطوره کارشناسی است. کارشناسان خود را به عنوان صدای بی طرف ،بی نفع  و حامی مصالح عالیه تمامی طبقات جامعه و بیان کننده حقایق  و راه حل های خدشه ناپذیر در مورد مسایلی پیچیده و غامض که درک آن از عهده عموم بر نمی آید معرفی می کنند. و تحت این استدلال عموم و گروه های مختلف را از دخالت در تصمیم گیری ها و بحث و جدل بر مبنای منافع خود برحذر می دارند. و نظرات خود را غیر ایدئولوژیک و غیر گروهی معرفی می کنند.که موجب القای بی صلاحیتی عموم برای تصمیم گیری در مورد موارد روز افزونی از تصمیمات مربوط به سرنوشت عموم  می شود. هر چند اما و اگر های زیادی برای استفاده از مفهوم فضای عمومی هابرماسی برای تلویزیون وجود دارد. ولی با این اغماض می توان نظر هابرماس را به برنامه دیشب برنامه گفتگوی ویژه خبری تعمیم داد. کاری که  دکتر فرزین و پاشایی دیشب توانستند انجام دهند القای بی صلاحیتی و عدم قدرت فهم مجری به مثابه عموم از ضرورت، مکانیسم و اهداف و تبعات طرح بود. که با تکرار مکرر اسامی مدلهای اقتصادی و بازشماری ساعت ها و نفرها و سفرها و بررسی هاشان برای نوشتن و به سامان رساندن طرح و منحصر به فرد بودن مدل این طرح در جهان  به انجام می رسید. طرحی که به نفع همه ، برای همه، اجتناب ناپذیر از پیش موفق  است. تمام متغییر هایی که حتی به ذهن مجری  هم نمی رسد در آن پیش بینی شده و تبعات ممکن تا نهایتش در مدل ها داخل شده آمده است و در نهایت توانستند. ساجدی – عموم را مقهور قدر ت کارشناسی خود کرده و  مجاب کنند که درست ترین کار برای عموم  پرسیدن این سئوال است که از نظر کارشناسی کی این طرح را بر روی ما اعمال می کنید؟

راهنمای نقد

1- اثر یا متن مورد نقدت را دست‌کم یک بار هم که شده بخوان.

2- مطمئن شو که می‌خواهی چیزی را بکوبی.

3- مطمئن شو که می‌خواهی تمام‌اش را بکوبی. دنبال موازنه یا حفظ تعادل و میانه‌روی نباش. سعی نکن زبان تئوریک و فلسفی را با زبان کنایی و بزن‌بهادری ترکیب کنی تا از این طریق دومی را موجه نشان دهی. لازم نیست در یک جمله واحد از دو ترکیب ’مردک ابله خر‘ و ’مطابق با دیالکتیک هگلی‌ـ‌لاکانی‘ استفاده کنی.....