از معدود استادهایی بود که قبل از رسیدن به طبقه دوم بلوک بی هم اسمش رو شنیده بودم. آقای دکتر دروس تخصصی را درس می دادن و برای مثل منی که به اندازه نصف کل واحدها هم پیش خورده بودم یک سال دیگر باید می گذشت تا شایسته کلاسش شوم. آقای دکتر سلطانی فر یکی از ارتباطی ترین اساتید دانشکده بودند که ارتباطات به مثابه فن و حرفه را سالهای سال تجربه کرده بودند . مثالها و نمونه ها و شیوه بحث شان بازتاب این تجربه بود و شیوه کارگاهی و تبیین گرایانه ای که با استادی برای انتقال مفاهیم و بیشتر از آن ایجاد مهارت در مایی که بین بهشت تئوری های و زمین فضای رسانه ای و ارتباطی کشور معلق بودیم به کار می بردند بازتاب هدفشان برای تغییر نگاه شاگردان شان به ماهیت ارتباطات بود. شیوه فرایندگرایی که در تدریس انتخاب کرده بود و حذف سایه مبتذل نمره فضایی را ایجاد نموده بود که همه با علاقه برای یاد گرفتن آن فوتی که باید در پیام دمیده شود تا آنی پیدا کند. مشتاقانه حاضر همه کلاسهایش باشند. امتحان اپن بوک درس را که گذراندیم فکر می کردیم اونقدر دل و دستمان قدرت گرفته و اونقدر فوت و فن یاد گرفته ایم که می تونیم صبحها تو کیهان بنویسیم و شبا تو شرق .آن اعتماد به نفس و چگونگی دیدن واقعیات با ابزار نظری و یافتن الگوهای تکرار شونده در اخبار و پدیده های ارتباطی و تغییر نوع نگاه به ارتباطات چیزی بود که الان فکر می کنم آقای دکتر سلطلنی فرد سعی کرد در دانشجویانش ایجاد کند.و برای همه ما خود استاد تجسم همه درس ها و تغییراتی بود که ما سعی می کردیم یاد بگیریم و ایجاد کنیم.
سیج یه ای میل فرستاده که دوباره دسترسی به ۱۶۰ عنوان کتاب مرجعش تو حوزه های مختلف علوم انسانی به صورت رایگان واسه اونایی که تو سایتش ثبت نام کردن ممکنه و می تونن این کتابها را دانلود کنن. بدیش اینکه که کتابها رو باید مدخل به مدخل دانلود کنی و فرمتش هم اچ تی ام اله .در هر صورت اسب پیش کشییه و....اگه وقت دارین از دست ندین.
((سرآغاز ارتباط بهعنوان خطابه ،افلاطون چون نقطهی عطفی در تاریخ خطابه ،ارسطو بنیانگذار اولین مدل ارتباطی ،جایگاه پیام در منطق ،شکلگیری نظریههای ارتباطی با توجه به مدل ارسطو از ارتباط ،خاستگاه نظریههای انتقادی در ارتباطات. فلسفهی نقادی: فلسفهی استعلایی کانت نقد عقل نظری نقد عقل عملی شکلگیری روشهای علمی ورود به عرصهی ارزشها ،نوکانتیها: وندلباند،ریکرت،ماکس وبر. نقد پوزیتویسم: علوم فرهنگی و علوم تجربی. فلسفهی زندگی وعلوم انسانی دیلتای .مکتب فرانکفورت :لوکاچ- مارکوزه آدرنو-هورکهایمر-هابر ماس نظریههای انتقادی مکلوهان
منابع
این طرح درس رو که دیدم مطمئن شدم که جزو ورودی ها و خروجی های خوشبخت ارتباطات تو دانشگاه آزاد بودم.که لااقل تو سرفصل های مهم ترین درس تخصصی دوره ارشد یه چیزهایی تو حول و حوش ارتباطات خوندیم. این کشکول معلوماتی که بالا لیست شده فقط می تونه علایق شبه فلسفی یه نفر برای مطالعه آزاد باشه .وگرنه کدوم دانشجو با مسلط شدن به همه این عناوین و خوندن همه اون منابع می تونه فک کنه که یه پاراگراف بیشتر راجع به ارتباطات می دونه. همین موقع هاست که آدم فک می کنه دبیرستان چه جایی بود. و پروژه دبیرستانی کردن دانشگاه ها چه هدف مقدسیه. وضع بی سر و سامان و بی مسولیتی بعضی از مدیران و اساتید گروه را بعد اولین جلسه درس با دکتر زیبا کلام راحت تر تحمل می کردیم که گفت نه اینجا دانشگاهه و نه شما واسه دانش اومدین اینجا. حداقل امیدوارم واسه ورودی های جدید هم کسی قوت قلب داده باشه تا اگه نمی تونن ربط روش علمی ورود به عرصه ارزشها و افلاطون و وندلباند و با ارتباطات پیدا کنن. اقلا بتونن درک کنن که از قدیم الایام تو این ملک شیوخ و اساتید غالبا قائل به ربط نبوده اند.
گزینه ۳ پرواز می کرد و دادکان با تمام مظلومیت و استدلال های درستش نمی توانست بر نظر مخاطبان نود تاثیر گذارد.فردوسی پور می خندید به اتفاقی که می افتاد و دادکان خبر نداشت از توطئه یک و نیم میلیونی بینندگانی که دل با او داشتند و سرشان به کار دیگری بود و در زمین دیگری بازی می کردند و متن تازه ای برای خواندن و فهمیدن ایجاد می کردند. مخاطبان تلویزیون به علت ماهیت رسانه و سازمان یافتگی و نخبگی فرستنده و بی سازمانی و پراکندگی مخاطب از منفعل ترین مخاطبان ممکن هستند . مخاطب رسانه های جمعی عموما به دلیل پراکندگی کثرت و عدم قابلیت مشاهده مستقیم مفهومی انتزاعی در نظر گرفته می شوند که برای درکشان از استعاره هایی چون توده - گروه- دسته خرسندی- مجموعه بییندگان- و بازار و گروه های هم تفسیر و ... استفاده می شود. مخاطب توده وار بیشترین استفاده و تطابق را برای توصیف مخاطب تلویزیون های سراسری ملی بزرگ دارد. این استعاره با خود تمامی بار منفی ای که در پس مفهوم توده مخفی شده را به مخاطب نسبت می دهد. انفعال - گمنامی - تنهایی- بی سازمانی - بی هدفی- سلیقه و فرهنگ ساده- بی ریشگی - بی تفاوتی-بی ثباتی و زوال شخصیت و هنجار های اخلاقی پایین و .... چنین استعاره ای ازمخاطب در برابر مخاطب به عنوان گروه قرار می گرفت که جمع محدود مخاطبان رسانه های خاص و پاتوقی که دارای سازمان و فردیت و سلیقه بالا و مشترکات و زمینه های اجتماعی زیادی بوده و حداقل در یک ویژگی هویت بخش جمعی مشترک هستند. قرار می گیرد جمعی که جمع بودنشان نه حول رسانه یا یک برنامه خاص که به دلیل زمینه ها و مشترکات و اهداف جمعی است. عموما عقیده بر این است که رسانه های جمعی بزرگ عمدا از تبدیل مخاطبان به گروه جلوگیری می کنند. آنچه در نود اتفاق افتاد بروز تمایل مخاطبان توده وار یک تلویزیون سراسری برای دیده شدن به مثابه گروه بود.گروهی که دارای ویژگی هویت بخشی خارج از برنامه و تلویزیون است و دارای آمال و اهداف مشترکی است .تلاشی که علیرغم امکانات ناچیز و محذورات مخاطبان به انجام رسید کوشش برای گذار از انفعال به کنش گری از بی سازمانی به سازمان از عدم تشخص به اصول مندی و از دیده نشدن به محاسبه شدن بود. قدرت نمایی مخاطب ضعیف در برابر رسانه و قدرت موفق شد معانی و معیارهای درک یک برنامه را عوض کند این پویش مخاطبان ۹۰که به دلایل اجتماعی و مشترکات جمعی تازه و تجربه کاربری رسانه های جدید موفق بود.تلاش و تمایلی است از سوی کلاسیک ترین مخاطبان توده ای برای انسداد راهها و گفتمانهایی که از طریق آنها آدمها و مردم به صورت توده دیده می شوند و به حساب نمی آیند.