"تا حالا فکر کردی که چرا ما نسبت به سایر اقوام اینقدر موضعگیری تند نداریم؟ ساده است. چون اونا خودشون رو آخر دنیا نمی دونن. همونطور که ما "
این یه قسمت از گفتگو با دوست معمولا همفکری است که از دو سوی یه مرز قومی انجام می شد.و از نظر من دقیقا از یک موضع بیانی آخر دنیایی گفته می شد.چنین تفاوت نگاهی که معمولا در بیان فی البداهه نظرات در موضوعات همبسته با قومیت ظاهر می شود یکی از مهمترین مشکلات ارتباطات بین قومی است. معمولا این اختلافات به تعریف و کارکرد قومیت نسبت داده می شود. و فرض می شود که می توان با اندازگیری میزان اختلافات و اشتراکات دو سوی یک مرز قومی شانس و سهولت ایجاد تفاهم بین دو طرف را تعیین کرد. مطالعه همزیستی ها و واگرایی های قومی نشان می دهد که تفاهم و اختلاف بین اقوام ارتباط مستقیمی با میزان تفاوتهای فرهنگی بین قومی ندارد. برای تبیین این مشکلات چیزی بیش از درک عینی و ذاتگرایانه از مسایل قومی و هویتی لازم است.کاستلز به صورتی ساده هویت را منبع معنی برای فرد می داند و اگر با تعریف بارت از قومیت آن را سازمان اجتماعی تفاوت فرهنگی و اراده برای به کارگیری تفاوت فرهنگی به مثابه مرز اجتماعی و برجستگی ذهنی تفاوت فرهنگی بدانیم. می توان دلیل ایجاد این تفاوتهای ادراکی را توضیح داد. حال در موقعیتهایی که رسیدن به تفاهم و درک مشترک برای بقای ما و حفظ روابط ضروری است با این تفاوتها ی ادراکی چه می توان کرد. بارت توضیح می دهد که یک محتوای فرهنگی مشخص می تواند در یک زمان یا زمانهای مختلف هویتهای متفاوتی را به وجود آورد.و بر همین مبناست که افراد گروهها و دولتها می توانند از هویت به صورت راهبردی استفاده کنند. یعنی آنچه بر درک و رفتار ما تاثیر می گذارد نه آن تفاوتهای مثلا در زبان لهجه آداب و رسوم -نژاد و .... که هدف ما از بازآرایی و وزن دهی به این تفاوتهاست.مطاله سیر تحول درک از هویتهای ملی در کشورهای مختلف نشان می دهد که به چه میزان این درک وابسته و متاثر از آینده و هدفی است که در آن مقطع زمانی کشور و اتباعش برای خود در نظر داشته اند بوده است. ایجاد یک هویت قومی راهبردی که بتواند امکان رسیدن به جی پی اس مشترکی برای آخر دنیا را فراهم کند برای من و دوستم برای ما و آنها و برای کشور ما چالشی است که به اندازه علاقه مان برای به آخر نرسیدن دنیایمان ارزش دارد.