ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

ارتباطات نامه

این وبلاگ را گروهی از دانشجویان رشته ارتباطات تشکیل داده اند

به اویی که جنگل را بهانه مرگ درخت ندانست

برداشت آسمان را چون کاسه ای کبود

و صبح سرخ را لاجرعه سرکشید

آنگاه خورشید در تمام وجودش طلوع کرد.

زیبایی شناسی استیگما: تولد یک سوژه

واکنش هواداران جنبش سبز در فضای مجازی به عکسهایی که پس از دستگیری یکی از دانشجویان با لباس زنانه منتشر شدند.نمونه جالبی از هم آمیختگی و  قابلیتهای فضای مجازی برای بروز تغییرات هویتی افراد در فضای غیر مجازی است. عکس های چادری توکلی با هدف تحقیر و حیثیت زدایی از هواداران و فعالان دانشجویی سبزها با استفاده از کلیشه مرد زن پوش منتشر شد. کلیشه ای که به صورت استیگمایی غیر قابل جبران در فرهنگ سنتی  مورد پذیرش عمومی است. داغ ننگی که ناشی از مصالحه و معامله صفات و هاله مردانه  - که ارزشی غیر قابل معامله دارد - با هر چیز دیگر از جان و مال تا آبرو ست.نوع واکنش ها به چنین استیگمای ریشه داری که منبعث از ایدئولوژی مردسالاری است در فضای مجازی نشاندهنده فرا رسیدن لحظه ای خاص در فرایند تغییرات هویتی بخشی از مردان ایرانی است. انتخاب عمومی این راهبرد در مقابل راهبرد های بدیلی چون زیر سئوال بردن اصالت عکسها یا توجیه آنها ناشی از ضعف و ناتوانی نظمی است که کلیشه و استیگمای مرد زن پوش خود را حافظ آن می داند. .تببین چرایی انتخاب عمومی این راهبرد را می توان در شرح استوارت هال از تغییر تمایل رنگین پوستان  برای توصیف خود به عنوان سیاهپوست در مقاله هویت های جدید و قدیم به نوعی مشاهده کرد:


واژه سیاهپوست را اولین‏بار در پی به راه افتادن جنبش حقوق مدنی شنیدم، در پیِ استعمارزدایی و منازعات ملی. سیاهپوست در لحظه تاریخی خاصی در مقام نوعی مقوله سیاسی خلق شد. این واژه به عنوان پیامد منازعات نمادین (symbolic)و ایدئولوژیک ساخته شد. ما [ سیاهپوستانِ مدافع حقوق مدنی‏مان [می‏گفتیم: «شما پنج، شش، هفت قرن صرف کردید تا نمادپردازی‏ای را شرح و تفصیل دهید که از طریق آن سیاهپوست عاملی منفی باشد. حالا من اصطلاح دیگری نمی‏خواهم. من همان اصطلاح را می‏خواهم، همان اصطلاحِ منفی را، این همان چیزی است که می‏خواهم. من بخشی از آن عمل را می‏خواهم. من می‏خواهم شیوه‏ای را از میان بردارم که بدان طریق این اصطلاح به گفتار مذهبی، به گفتار قوم‏نگارانه، به گفتار ادبی و به گفتار بصری پیوند خورده است. من می‏خواهم این اصطلاح را از مفصل‏بندی و پیوندش برکنم و به شیوه‏ای جدید از نو پیوندهایی برقرار کنم.» دقیقاً در همان منازعه است که تغییر آگاهی (consciousness) ، تغییر تصدیقِ نفس (self-recognition) ، فرآیند جدید هویت‏یابی، و ظاهر شدن سوژه‏ای نو وجود دارد، سوژه‏ای که همواره آنجا بوده است، اما به لحاظ تاریخی [ اکنون ] در کار ظاهر شدن است.


چنین راهبردی- که در اعتراضات سال ۸۵ آذربایجانی ها به کارتون های روزنامه ایران با اصرار بر تورک نامیدن خود (نه عناوین عموما مودبانه تر فرض شده  آذری و آذری زبان و ...) نیز دیده شده بود.- آن چنان که هال می گوید به صورتی آگاهانه و ناآگاهانه با هدف منفجر کردن آن گفتمانی اتخاذ می شود که  این استیگما ها و کلیشه ها و سلسله مراتب قدرت و ارزش مستتر در  آنها را تولید و پشتیبانی می کند. منفجر کردن این آستیگما در داخل بافت گفتمانی خود در فضای مجازی را می توان به مثابه اعلام تولد سوژه  جدیدی برای مرد ایرانی دانست. تولدی که انجام کم هزینه آن تنها در سایه قابلیتهای فضای مجازی  برای گذار  آسان از مرزهای هویتی و جنسیتی میسر شده است.

پنج فرمان: پیشنهادهایی برای انتخاب نام وبلاگ

۱- سعی کنید نام وبلاگتان با دامنه آن یکی باشد.

۲-اسمی  انتخاب  کنید  که تلفظ راحت و ساده ای داشته باشد.

۳- از نامهایی استفاده کنید که در یادماندنی باشند.

۴- از نام و عبارتی استفاده کنید که ارتباطی به آن جه در وبلاگ تان انجام میدهید داشته باشد.

۵- از اسامی استفاده کنید که در شبکه های اجتماعی برایتان در دسترس باشد.

 این پنج پیشنهاد جی نت برای انتخاب نام وبلاگه که مثل هر کلیشه دیگه ای در نبود خلاقیت جلوی سقوط و شکست رو می گیره.

شبکه خبر:بی بی سی یا بیست و سی

این گفت و گو با زابلی زاده مدیر شبکه خبر در یازدهمین سال تاسیسش را که خوانده باشید.تعجبی از بی خاصیتی شبکه اش نخواهید داشت.دانشجوی دکترای ارتباطات علامه گفته اند که چهار استاد ارتباطات هم نگفته اند هر آنچه اتفاق افتاده باید پوشش داده شود. و اوج کار خبری شبکه در قضایای اخیر را شکافتن بحث آن دختر دانسته اند.گفته اند  که بی بی سی فارسی نه خبری است و نه رقیب ما و  تازه از اصول یونسکو هم تحطی کرده و حیثیت بی بی سی رو به باد داده و مهمترین رقیب شبکه را بیست و سی دانسته اند.

چنین نگاه و بیان مغرورانه و خودمدارانه ای از فضا و محیط کار شبکه خبر در ایران حاصلی جز بازتولید ناکارامدی و بی خاصیتی شبکه خبر  نخواهد داشت. بی بی سی فارسی علیرغم میل مدیر محترم فضای خبر تلویزیونی در ایران را لااقل برای بخش های شهری و تحصیل کرده مخاطبان تلویزیونی دگرگون کرد. رعایت استانداردهای حرفه ای بی بی سی و وقوع حوادث انتخابات به مثابه فرصتی طلایی برای این شبکه در جهت تثبیت موقعیت خود بود. کسب دو  جایزه معتبر در بین شبکه های خبری و ارجاعات متعدد به نقش و تاثیر این شبکه در وقایع بعد از انتخابات از تحلیل های محافل دانشگاهی گرفته تا ادعانامه دادستان اگرچه بی تاثیر از اهداف سیاسی نبود ولی بازگو کننده میزان موفقیت و عمق نفوذ این شبکه در میان مخاطبان ایرانی است. نفوذ و موفقیتی که اندازگیری آن شاخص شکست سیاست های خبری صداوسیما به صورت عام و شبکه خبر آقای زابلی زاده است. این عمق از تاثیرگذاری برای بی بی سی فارسی علیرغم سعی  کارامد دولت فراگیر و  همه جا حاضر ایران برای قطع ارتباط و اختلال در  تمامی مراحل ارتباط بی بی سی فارسی و مخاطبان و وقایع تحت پوشش آن به دست آمده است.اصولا رقابت بین شبکه های پخش ماهواره ای با شبکه های پخش زمینی جز در بسترهایی که شبکه های پخش زمینی  گرفتار ناکارامدی و کژبینی های سیستماتیکی هستند قابل تصور نیست. آقای زابلی زاده می توانند دلشان را به رعایت چهار استاد ارتباطات و اصول یونسکو  خوش کنند و نگران فرسایش اعتبار بی بی سی باشند اما تغییر  روز افزون منبع خبری و مرجع تحلیلی مخاطبان شهری از شبکه های داخلی به شبکه هایی که  نهایتا  رسانه هایی وابسته به دولت و ملتی با منافع ملی و دیدگاه های ارزشی متفاوتی از ایران هستند اتفاقی است که دیدنش  حتی از پس راهروهای امن بوروکراتیک و فیلترهای ایدئولوژیک جام جم هم چندان مشکل نیست که بزرگترین رقیب و هدف شبکه  رسیدن به سطح  نفوذ و مقبولیت بیست و سی تعریف شود.