بیست و یک نوامبر از ۱۹۹۸ به ابتکار دبیرکل سازمان ملل
روز جهانی تلویزیون است.هدف از این نامگذاری ترغیب دولتها و تلویزیون ها به برنامه سازی و تبادل برنامه در زمینه های
صلح و توسعه و فرهنگ بوده است. بهانه ای است برای هر تلویزیون که یک سال خود را با این معیارها بسنجد. قضاوت در مورد تلویزیون ما با چنین معیارهایی به دلیل محدودیتهای کمتری که برای دست اندکاران آن در این زمینه ها وجود دارد منصفانه تر است. این که در یکسال گذشته چقدر تلویزیون به گسترش صلح کاهش شکاف ها و گسست ها در ایران و جهان کمک کرده چقدر در جنگ فیل ها نگاهش به چمنی بوده که لگدمال می شده .چقدر به فرهنگ به مثابه معنای مختاری که افراد برای زندگی شان انتخاب کرده اند پرداخته شده است. چقدر همراه و همگام کودکان و جوانان بوده و چقدر همزبان دورترین پیرزنی بوده که در پشت کوهی خواسته تنهایی خود را با تلویزیون تقسیم کند. همه و همه سئوال هایی است که تلویزیون در چنین روزی باید به انها جواب دهد. سوای برنامه های پنج ساله و ده ساله و راهبردها و برنامه ها چقدر می شود با تلویزیون ما زندگی کرد . چقدر تلویزیون سیمای زندگی ماست؟
دوست گرامی
با سلام
در یکی از پست های وبلاگ شما به کتاب مطالعات فرهنگی-نظریه و عملکرد- از کریس بارکر بر خوردم می خواستم بدانم که آیا ترجمه ای از این کتاب صورت گرفته است یا خیر.
جواب شما راهگشای من خواهد بود.
با تشکر
سلام این کتاب سال 87 توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با عنوان مطالعات فرهنگی، نظریه و عمل ترجمه و منتشر شده. یه مقاله اش هم تو کتاب مطالات فرهنگی دیدگاه ها و مناقشات که توسط محمد رضایی و دوستان ترجمه شده و توسط انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران قبلا منتشر شده بود. اگه جاهای دیگه ای هم هست من ندیدم.